ايران: چرا آقاي لوران فابيوس تا از ايران سخن به ميان ميآيد خاموش ميشود؟
10 نوامبر 2013- سناتور ناتالي گوله
پس از سه روز دل نگراني سياسي، نتيجه مذاكرات به اندازه اميدهايي كه برانگيخته بود، نبود. بايد ديد چرا مذاكرات به شكست انجاميد؟ همه بر اين عقيدهاند كه ايرادات متوجه وزير امور خارجه فرانسه آقاي لوران فابيوس است كه متهم به سازشناپذيري و سختگيريهايي است كه در رفتار آمريكاييها هم ديگر ديده نميشود.
بيدرنگ اين سوال مطرح ميشود كه چرا؟ كاسه داغتر از آش جملهاي است كه به ذهن ميرسد. من دليل ديگري دارم كه آنهم درست است. به نظر من لوران فابيوس تا از ايران سخني گفته ميشود سكوت ميكند من تجربه آن را در سنا دارم (موضوع روز 18 اكتبر 2012). او ايران را كه شناخت درستي از آن ندارد دوست نميدارد. اعتمادي به ايننظام و رهبران آن ندارد. براي آن سه دليل دارم:
نخست، فرانسه از دلايل آقاي نتانياهو پشتيباني كرده است؛ مطلبي كه در همه جا نوشتهاند. آقاي رييس جمهور هولاند، در روزهاي آتي سفري به اسراييل خواهد داشت و خبرهاي خوشي به او خواهد داد.
دوم، فرانسه با اميرهاي خليج (فارس) عقد اخوت بسته است. اين كشورها از بازگشت ايران، تنها قدرت منطقهاي، به عرصه تجارت بويژه بازار نفت و گاز كه امروز تعطيل است وحشت دارند (قرارداد خريد 3/1 ميلياردي اسلحه را با عربستان يادآوري ميكنم)
بازگشت اين توليدكننده اصلي، قيمتها و توافقات كشورهاي اوپك را زير سوال خواهد برد.
سوم، ديپلماسي تحقير شده فرانسه در قضيه سوريه، از اين فرصت براي قدرتنمايي استفاده ميكند تا نشان دهد كه هنوز قادر است همچون دانه شن قطار را از خط خارج كند.
در واقع، پيامد اين نمايش رسانهاي- سياسي و اين انتظار دلهرهآور كه موضوع جهاني است خيلي ساده است:
آقاي لوران فابيوس در هر دو اردوگاه محافظهكاران جديد نقش خود را بازي كرد؛ در اسراييل كه مدح او را ميكنند و در تهران كه ميانهروها تضعيف شدهاند.
خيلي زود است كه ما پيامد اين شكست را كه جامعه بينالمللي بايد هزينه آن را بپردازد تخمين بزنيم. تاكيد من بر اين است كه ايران بايد جايگاه خود را در بين ملتها باز يابد و يك توافق در نشست آتي به عمل آيد. زيرا، حضور ايران در منطقهاي كه «صلح آمريكايي» بخصوص در عراق، سوريه، لبنان، افغانستان و بحرين شكست خورده است، ضروري است. زيرا سياست صندلي خالي براي اين كشور بزرگ گذشت ناپذير و غيرواقعي است.
1