A l'heure où la question du nucléaire iranien avance vers une solution espérée par presque toutes les parties j'ai pensé utile de publier cet article de Natalie Nougayrède paru dans le Monde et sa traduction en farsi pour nos lecteurs attentifs.
http://www.lemonde.fr/idees/article/2010/10/28/nucleaire-iranien-entrez-dans-le-rubik-s-cube_1432476_3232.html
توان هستهاي ايران: ورود به مكعب روبيك
ناتالي نووگايد (بخش بينالملل)
با وجود فرصتي كه براي گفتگو به ايران داده شده و تا امروز معلوم نيست كه اين دعوت در نيمه ماه نوامبر در وين به از سرگيري گفتگوها با قدرتهاي بزرگ بينجامد، ايران همچنان به فعاليتهاي هستهاي خود ادامه ميدهد. فعاليتهايي كه هيچ كس و حتي مقامات چيني ترديد ندارند كه براي دستيابي به يك بمب اتمي در قلب منطقهاي پر التهاب صورت ميگيرد.
اين پرونده به يك مكعب روبيك شبيه است كه جابهجايي هر قطعه حركتي را در قطعات ديگر به وجود ميآورد، بدون آنكه بدانيم تركيب برنده سرانجام چگونه به دست خواهد آمد. همچنين بدون آنكه بدانيم چقدر زمان براي حل اين معما باقي است.
تشكيلات آقاي اوباما ميتواند از اينكه رنگ يكدستي روي يك سطح اين مكعب تركيب كرده يعني چند جانبه گرايي به خود تبريك بگويد. روسها و چينيها امسال مجازاتهاي سختتري را نسبت به سال گذشته كه به زمان آقاي بوش برميگردد در سازمان ملل پذيرفتند. اما اين حركت به در هم ريختگي چيدمان سطح ديگر مكعب منتهي شده است. تركها و برزيليها از اينكه پيشنهادشان به اين صورت از طرف واشنگتن رد شده خشمگين شدند و به قطعنامه شوراي امنيت پشت كردند و با اين رفتار شكاف انكارناپذيري در وحدت جامعه بينالمللي به وجود آوردند.
در سطح تنبيههاي مكعب، واشنگتن ميتواند از اينكه قطعات ديگر را به حركت درآورده شادمان باشد. اتحاديه اروپا و چند كشور ديگر مستقلاً از سازمان ملل بسيار پيش افتادند. اگر خبرهاي پياپي خروج شركتهاي بينالمللي از بازار ايران واكاوي شود، تحريم اين كشور در قلمرو سرمايهگذاري خارجي در بخش انرژي، تحويل بعضي از تجهيزات، خدمات مالي، حمل و نقل به نظر ميرسد موثر بوده است. يك عامل مهم در پشت تلاشهاي آمريكا، مقرراتي است كه آقاي اوباما در ماه ژوئيه امضا كرد. به موجب قوانين آمريكا شركتهايي كه به روابط نزديك خود با تهران ادامه دهند، به طرد از بازار آمريكا تهديد شدهاند.
فقط بايد دانست كه اين وجه برون سرزميني اقدامات واشنگتن منجر به بهم ريختگي چيدماني شده كه پيشتر گفته شد: روسها و چينيها از اينكه در برابر تصميماتي قرار گرفتهاند كه در سازمان ملل تاييد نكردهاند خشمناكاند.
حال سطح سياست داخلي ايران را روي مكعب نگاه كنيم. هدف مجازاتها اين است كه با قرار دادن رژيم ايران در موضع دفاعي او را تسليم كنند. اين مجازاتها اقتصادياند و به ريخت و پاشهاي يك نظامي كه قشري شبه نظامي يعني پاسداران بر آن مسلط شدهاند تحميل ميشوند.
در اين ماه، ريال پول ايراني، ده تا بيست درصد ارزش خود را به ناگاه از دست داد و بانك مركزي را مجبور به مداخله كرد. بازاريها در اعتراض به مالياتهاي جديد اعتصاب كردند. مقامات كشور حذف يارانههاي بنزين و ساير مايحتاج را از ترس شورشهاي اجتماعي تا ماه نوامبر به تاخير انداختند.
اين قطعات مكعب ممكن است قطعات ديگر را به شكلي ناخشنود كننده به حركت درآورد. اين خطر هست كه اين نظام مواضع سختتري اتخاذ كند و يا موفق شود مردم را پشت مشعل مقاومت ملي عليه استكبار خارجي بسيج كند. برنامه هستهاي موضوع اجماع داخلي است، اگر به يادمان باشد كه آقاي ميرحسين موسوي يكي از سران معترضان، در زماني كه فعاليتهاي هستهاي پنهاني در دهه 1980 آغاز شد نخست وزير بوده است.
حال به قسمت منطقهاي مكعب بپردازيم. ايالات متحده آمريكا در صدد است از خطري كه دولتهاي عربي خليج فارس از ناحيه ايران نگران آن هستند جلوگيري كند. آمريكا كمكهاي نظامي مهمي را به عربستان سعودي و امارات عربي تدارك ميبيند. دفاع ضد موشكي و تضمينات امنيتي براي آنها فراهم نموده است. اين اقدامات براي جلب اعتماد كشورهاي منطقه است كه از طرفي فشار گيره مالي را روي جمهوري اسلامي بيشتر كنند و از طرف ديگر اين كشورها را قانع كند كه وارد معركه رقابت تسليحات اتمي شوند.
مع هذا، اين تحريمها، قطعات ديگر را به حركت در ميآورد. ايران با سفر اخير محمود احمدي نژاد به لبنان متذكر شده كه توانايي ايذايي در منطقه را دارد. براي كشورهاي عربي خليج فارس هم ممكن است در خصوص تصميم مقامات آمريكايي مبني بر پايان دادن به برنامه هستهاي همسايه بزرگ شيعي خود سوالاتي مطرح شود. برنامه آمريكايي براي جلوگيري ايران به صورت نقطه چين ترسيم شده و آمادگي براي «پس از بمب ايران» در آن به چشم ميخورد.
حال، به سطح فناوري مكعب توجه كنيد. پرسش اين است كه چقدر زمان باقي است؟ ايران امروز قادر است اگر تصميم بگيرد دو بمب اتمي بسازد، ولي تا امروز براي حفظ ظاهر برنامه غير نظامي خود، به ذخيره سازي اورانيوم غني شده در حد ضعيف (نزديك به سه تُن) ادامه داده در حالي كه به دنبال منفعتي است. به گفته واشنگتن، اگر ايران يك گام در جهت توليد مواد ناشي از بمباران هستهاي بردارد، يكسال براي او كافي است.
خبر خوش اين است كه ايران با دشواري فناوري روبه رو است. ايران مشكل ميتواند فلزات خاص را براي ساختن سانتريفوژها يعني دستگاههايي كه در غني كردن اورانيوم به كار ميروند، تهيه كند.
هشت هزار سانتريفوژي كه در اختيار ايران است تقليد از الگوي قديمي پاكستاني است كه نشانههاي كهنگي و استهلاك آنها آشكار شده است. تحريمها، گسيختن شبكههاي بازار سياه هستهاي و همچنين فعاليتهاي خرابكارانه به نظر ميرسد ناكاميهاي ناشي از شكست را توضيح دهد. اين سطح از مكعب به نظر مشحون از خبرهاي خوش است كه جا را براي ديپلماسي باز ميگذارد.
فرض ديگر اينكه ايران به اين نتيجه برسد كه ذخاير سانتريفوژها عمر محدود دارد و تصميم بگيرد از بحران پيشي گيرد و در يك پايگاهي پنهاني يا آشكار به توليد مواد هستهاي دست بزند. اين فرض، كه متخصصان آن را مطرح كردهاند به نظر نميرسد نظر مشاوران آقاي اوباما را كه روي زمان شرط بندي كردهاند جلب نموده باشد. اين فرض، با اين همه به آخرين سطح، ما را حواله ميدهد، يعني رفتار اسراييل كه به همه سطوح مينگرد.